-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42087 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:26

جعدة بن هبيرة كه بود و رابطة او با خاندان پيامبر چگونه بود؟
پس از ظهور اسلام كه محيط مناسبي براي شكوفائي استعدادها ئ نيروهاي معنوي انسانها فراهم شد، هر يك از پيروان اسلام به تناسب استعدادهائي كه داشتند، گامهاي بزرگي به سوي تكامل برداشتند و هر كدام در زمينهاي كه ذوق و استعداد آن را داشتند پرورش يافتند.
افرادي بودند كه نه در يك زمينه بلكه در زمينههاي مختلف داراي استعداد بودند. نيروهاي سازنده و استعدادهاي اين افراد در پرتو آئين اسلام شكوفا گرديد و از اين رهگذر چهرههاي درخشاني در جهان اسلام برخاستند كه هر كدام در حد خود نمونه بودند.
«جعدﺓ بن هبيرﺓ مخزومي» از اين عده بود. او فقيهي دانشمند، سلحشوري دلير، و ناطقي زبر دست بود (قاموس الرجال /2/362)
او در ميان قريش شخصيت بزرگ و ممتازي بشمار ميرفت و از محبوبيت خاصي برخوردار بود. (صفين: نصر بن مزاحم /463)
پدر او «هبيرﺓ بن ابي وهب» از قبيلة بزرگ و معروف «بني مخزوم» و مادرش « ام هاني» (خواهر اميرمؤمنان) از طائفة بزرگ قريش بود.
جعده در زمان پيامبر اسلام به دنيا آمد و در شهر مكه پرورش يافت و در روز فتح مكه، همراه مادرش به حضور پيامبر رسيد و بعدها در كوفه سكونت گزيد.
روزي كه پيامبر اسلام (ص) با ده هزار سپاه نيرومند وارد شهر مكه شد و مشركان مكه تسليم شدند، امهاني (مادر جعده) در خانه بود، شوهرش هبيره همراه يكي از پسر عموهاي خود، از جنگ علي فرار كرده وارد خانه شدند، علي (ع) كه با شمشير آخته آنان را تعقيب ميكرد همين كه به خانة هبيره رسيد، با خواهر خود امهاني كه هشت سال بود يكديگر را نديده بودند، رو برو شد و امهاني از ورود حضرت به خانه جلوگيري كرد.
علي به سينة او زد و خواست وارد شود ولي امهاني كنار نرفت و گفت:
علي آيا به زور وارد خانة من ميشوي و هتك حرمت ميكني و شوهرم را ميكشي آيا خجالت نميكشي كه بعد از هشت سال اينگونه با من رو برو ميشوي؟
علي (ع) فرمود: پيامبر خدا خون اين دو نفر را هدر اعلام نموده است، بايد آنها را بكشم.
امهاني دست علي (ع) را كه شمشير در آن بود، محكم گرفت و رها نكرد، در اين گيرودار، هبيره و پسر عمويش از در ديگر بيرون رفتند و وارد خانة ديگري شده فرار كردند. . .
امهاني به حضور پيامبر شرفياب شد و ديد حضرت در ظرف بزرگي مشغول غسل كردن است و دخترش فاطمه (ع) لباس خود را در اطراف پدر گرفته تا او را از نظرها حفظ نمايد.
امهاني منتظر ماند تا حضرت از غسل فارغ شد و لباس پوشيد و سپس هشت ركعت نماز ظهر و عصر را به جاي آورد و پس از اتمام نماز رو كرد به امهاني و فرمود:
« آفرين بر امهاني! براي چه آمدهاي؟»
امهاني جريان همسرش و پسرعموي وي، و تعقيب علي (ع) را نقل كرد. در اين هنگام علي (ع) از راه رسيد، پيامبر لبخندي زد و فرمود: با امهاني چه كردي؟
عرض كرد: از امهاني بپرس كه با من چه كرد؟! سوگند به خدائي كه تو را به پيامبري برانگيخته امهاني دست مرا كه شمشير را با آن گرفته بودم، گرفت، وقتي دستم را از دست او رها ساختم كه آن دو نفر فرار كرده بودند! پيامبر فرمود:
« اگر همة مردم، فرزندان ابوطالب بودند، همگي شجاع بودند هر كس را كه امهاني پناه داده ما نيز پناه داديم و به هر كس امان داده ما نيز امان داديم، ديگر آن دو نفر را تعقيب نكن»!
باري هبيره كه از در ديگر خانه گريخته بود به نجران فرار كرد و تا آخر عمر بازنگشت و كافر از دنيا رفت. . .
در هر حال جعده از پستان چنين مادر شجاع و دليري شير خورده و دلاوري را از دودمان مادر به ارث برده بود.
او گاهي به انتساب خود به دودمان پيامبر (ص) و دائي بزرگ و با عظمت خود علي (ع) افتخار ميكرد و با زبان شعر چنين ميگفت:
« اگر از نسب من بپرسي، پدرم از قبيلة بني مخزوم و مادرم از بهترين قبيله يعني از بنيهاشم است.
كيست كه با داشتن دائي خوب و با فضيلتي مانند علي (ع) و عقيل بتواند به من فخر بفروشد؟!» ( الاستيعاب /1/242)
البته اين علاقة جعده به اميرمؤمنان (ع) يك جانبه نبود، بلكه اميرمؤمنان (ع) نيز به وي عنايت خاصي داشت و يكي از دختران خود بنام « ام الحسين» را به وي تزويج كرده بود. (قاموس الرجال /2/363)
باري اين پيوند سببي و نسبي از يكسو، و ايمان راسخ جعده به فضيلت و حقانيت اميرمؤمنان (ع) از سوي ديگر، سبب شده بود كه جعده همهجا در كنار اميرمؤمنان (ع) قرار گيرد و در موارد گوناگون پا به پاي علي (ع) گام بردارد.
در مطالعة تاريخ پرفراز و نشيب زندگاني اميرمؤمنان (ع) به ويژه دوران خلافت آن حضرت، رد پاي جعده در كنار اميرمؤمنان فراوان به چشم ميخورد، و اين، حكايت از ارتباط و پيوند استوار معنوي ميان جعده و آن حضرت ميكند.
مورخان مينويسند: هنگامي كه اميرمؤمنان (ع) پس از جنگ جمل وارد كوفه شد، به حضرت پيشنهاد كردند كه در قصر دار الامارة اقامت گزيند، حضرت فرمود: قصر ابلهان را براي من منزل قرار ندهيد، و آنگاه به خانة جعده تشريف فرما شد (صفين/ 5 ـ 6 )
و نيز در شب نوزدهم ماه رمضان يعني شبي كه عبدالرحمن بن ملجم مرادي به فرق امام ضربت وارد كرد، اميرمؤمنان (ع) پيش از عزيمت به مسجد، حالي آشفته داشت و اظهار اضطراب ميكرد.
ام كلثوم دختر اميرمؤمنان (ع) عرض كرد: دستور بده «جعده» بجاي شما با مردم نماز بخواند، حضرت فرمود: به جعده بگوئيد برود بجاي من نماز بخواند، ولي سپس فرمود: نميتوان از مرگ فرار كرد (ارشاد مفيد /8 چاپ تهران)
پيشنهاد ام كلثوم و موافقت اولي اميرمؤمنان (ع) نشان ميدهد كه جعده در خاندان امام يك فرد مقبول و مورد اعتماد بوده است و به همين جهت بعنوان نايب امام در اقامة نماز جماعت پيشنهاد شده است.
مورد ديگري كه جعده در كنار اميرمؤمنان (ع) قرار گرفته بود، در واپسين روزهاي حيات پرافتخار اميرمؤمنان (ع) و هنگامي بود كه حضرت يكي از آخرين خطبههاي دوران عمر خود را ايراد كرد.
«نوف بكالي» كه يكي از ياران نزديك اميرمؤمنان (ع) است، ميگويد: علي (ع) هنگام ايراد اين خطبه (خطبة 183 نهجالبلاغة) در حالي كه لباسي از پشم در تن، كفشي از ليف خرما به پا داشت، بند شمشيرش از ليف خرما بود و آثار سجده در پيشاني حضرت به چشم ميخورد، روي قطعه سنگي كه «جعدة بن هبيرة» نصب كرده بود، قرار گرفت و سخن آغاز كرد
ناقل اين قضيه «نوف بكالي» ميگويد:
امام پس از پايان خطبه، هر يك از «حسين بن علي (ع)» و «قيس بن سعد» و «ابو ايوب انصاري» را به فرماندهي ده هزار نفر، و نيز چند شخصيت ديگر را به فرماندهي گروههاي متعدد ديگر منصوب فرمود تا با آنان به جبهة صفين برگردد و كار را با معاويه يكسره نمايد.
ولي هنوز يك هفته نگذشته بود كه ابن ملجم كار خود را كرد و امام به شهادت رسيد، پس از فاجعة شهادت اميرمؤمنان(ع) سپاه او به كوفه بازگشت (شرح نهج البلاغة ابن ابيالحديد /10/76 ـ 101)
باري اين قضيه نشان ميدهد كه جعده پيوسته يكي از نزديكترين ياران اميرمؤمنان بوده و در موارد و مراحل مختلف در ركاب آن حضرت بوده است.

: آية الله جعفر سبحاني
شخصيتهاي اسلامي شيعه ج 1 ـ 2

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.